نتایج جستجو برای عبارت :

شُکر

 شُکر تو رو خداکه دادی به ماای خدا جونمای مهربونماین همه نعمتدر اوجِ کثرتتگرگ و بارونبرفِ زمستونجنگل و دریادریا و صحراکوه های بلندعسلِ چون قندگندم و ذرتاین همه نعمتتو دادی به ماشکر تو رو خدا.
 
 سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
مولانا مبارک زیدی قمی کی فرمائش پر مصرع طرح پر لکھے گئے اشعار
.خلد و کوثر پہ حق ذرا نہ ہوا
جس کا حیدر سے رابطہ نہ ہوا
بے ولائے علی نبی کی ثنا
شُکْر  میں ایسا بے وفا نہ ہوا
سو کے پہلوئے مصطفیٰ میں بھی
مثلِ الماس، کوئلہ نہ ہوا
ادامه مطلب
مولانا مبارک زیدی قمی کی فرمائش پر مصرع طرح پر لکھے گئے اشعار
.خلد و کوثر پہ حق ذرا نہ ہوا
جس کا حیدر سے رابطہ نہ ہوا
بے ولائے علی نبی کی ثنا
شُکْر  میں ایسا بے وفا نہ ہوا
سو کے پہلوئے مصطفیٰ میں بھی
مثلِ الماس، کوئلہ نہ ہوا
ادامه مطلب
چند روز پیش وبلاگ رو باز کردم ، و عنوان پست قبلی رو ، که "شُکر" بود ، به اشتباه "شِکَر" خوندم.و این اشتباه چقدر به کامم شیرین اومد.
آخه همون امتحانی که ازش می ترسیدم و نسبت بهش نا امید بودم رو خوشبختانه با موفقیت پشت سر گذاشتم و مرحله ی اولش رو قبول شدم.
امروز به من نشان دادی سرچشمه ی تک تک نعمت های دلنشین زندگی من برکت حضور حسین است.حسین نانُ جانُ‌‌‌‌ رفیقُ پدر و مادر من بوده استُ منِ کور دل ندیده بودمش !حسین خندهُ اشکُ سر خوشیُ غمِ محترم من بوده استُ من نفهمیده بودمش!نوای محزونِ شبانه ی من از حنجرِ قرآن خوانِ حسین بلند می شده استُ گوش های من کر بودند از شنیدنش!آفریدگارِ حسینتو را شُکر؛حسین را آفریدی که من عاشق باشم!
.
.
بعد التحریر:
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستیکه هنوز من نبودم که تو د
امروز به من نشان دادی سرچشمه ی تک تک نعمت های دلنشین زندگی من برکت حضور حسین است.حسین نانُ جانُ‌‌‌‌ رفیقُ پدر و مادر من بوده استُ منِ کور دل ندیده بودمش !حسین خندهُ اشکُ سر خوشیُ غمِ محترم من بوده استُ من نفهمیده بودمش!نوای محزونِ شبانه ی من از حنجرِ قرآن خوانِ حسین بلند می شده استُ گوش های من کر بودند از شنیدنش!آفریدگارِ حسینتو را شُکر؛حسین را آفریدی که من عاشق باشم!
.
.
بعد التحریر:
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستیکه هنوز من نبودم که تو د
به دنبال محمل چنان زار  گریم 
که از گریه ام ناقه در گِل نشیند
 
خلد گر به پا خاری، آسان برآرمچه سازم به خاری که در دل نشیند؟مرنجان دلم را که این مرغ وحشیز بامی که برخاست به مشکل نشیندعجب نیست خندد اگر گل به سرویکه در این چمن پای در گل نشیندبه‌نازم به بزم محبت که آنجاگدایی به شاهی مقابل نشیندطبیب، از طلب در دو گیتی میاساکسی چون میان دو منزل، نشیند؟
قسم به دیده‌ی یعقوب و بوی پیرهنی
قسم به شوق اویس و به جذبه‌ای یمنیقسم به برقِ دو چشمی حسینی و حسنی"قسم به وعده‌ی شیرینِ مَن یَمُت یَرَنیکه ایستاده بمیرم به احترام علیعلی امام من است و منم غلام علی"فقط علیست که باید خود انتخاب کندمرا بنا کند او یا مرا خراب کند"به ذره گر نظر لطف بوتراب کندبه آسمان رود و کار آفتاب کند"علیست نعره‌ی طوفانی‌ام خدا را شُکررسید امامِ خراسانی‌ام خدا را شُکرمرا کشاند قراری هزار شُکر آقامرا رساند قطاری هزار شُکر آق
بهتره یه لیست توی ذهنمون داشته باشیم و هر شب یا هر وقت فراغت داریم چند دقیقه به نعمت هایی که خدا بهمون داده فکر کنیم .
نعمت هایی که مثل هوا کنارمون هستند و گاهی اون ها رو نمی بینیم . نعمت پدر ، مادر، شنیدن ، دیدن ، خانواده ، خوراک ، پوشاک و دست ، پا و خلاصه هزاران هزار چیز دیگه ، 
توی پرانتز بگم هرچی شکر گذار باشیم نعمت هامون و رزق و روزیمون بیشتر می شه . 
"نعمه لا تشکر کسیئه لا تغفر "
هوراااااااااااا
خیلی نازی خیلی مهربونی، خیلی خوبی
آخ که چقدر منتظر بودم به اون خانواده کمک کنی...چقدر نگران اون وضعیتی بودم که شنیدم...فقر شدید...تا حدی که پول قرض بگیرن برای خریدن یه پاکت خرما، که هم خودشون بخورن هم بچه شون، که پول خریدن هیچی دیگه نداشتن...
 
خیلیا وسیله ی تو شدن برای کمک به اونا
یکی هم بهم خبر خوب حل شدن مشکلشونو داد
ممنونم که از لطف بیکرانت به اونا هم کمک میکنی، میدونم برات مهم بود که دست رد به سینه ی بنده ی محتاجت نزنن، میدونم
تقریبا شش ماه پیش آبله‌مرغان شدیدی گرفتم. تمام صورت و بدنم پر شد از آبله‌های چرکین. به حدی سخت و دردناک بود که تا دو هفته نمی‌توانستم صورتم را بشویم. حمام می‌رفتم. موهایم را میشستم. آب روی صورت و بدنم می‌ریختم اما نمی‌توانستم روی آن دست بکشم. تا دو هفته تمام صورت و بدنم فقط آب دید و شسته نشد. بماند که چه وضعیت چرکی بود و چقدر از خودم بدم می‌آمد. چیزی که می‌خواهم بگویم اشتیاق و دلتنگی زیادم برای دست کشیدن به پوست صورتم بود. دلم لک زده بود که ب
گاهی باید خدا را به خاطر وجود خودش شکر کرد 
باید گفت الهی، پروردگارا، مهربانا، از این که آفریننده ای چون تو داریم تو را سپاس. 
از این که حرفهای ما را می شنوی ممنونیم. 
از این که امید وجودت ما را به زندگی و تب و تابش باز می گرداند، از این که در اوج سختی تو را داریم که پناهمان باشی از تو سپاس گزاریم. 
دیروز نور امیدی در قلبم زنده شد، به خدا امید بسته ام و امیدوارم. 
اتفاق دیروز بار دیگر به من ثابت کرد که او حرف هایم را می شنود. 
خدایا بودنت را شکر. 
بذارین براتون بگم که عاشق شدم :) 
و این تمام اتفاقیه که هر چهارشنبه تجربه‌ش میکنم. خب یه بخشیش رو میشه جوگیری قلمداد کرد؛ چون حس خوبش فقط همون روز همراهم میمونه. اما نگم از اون بخشش که کاملا همراهم میمونه و حس خوبش تو روحم رسوخ میکنه.
در وصفش هم مثلا باید گفت: «آنچه خوبان همه دارند، تو یک‌جا داری». قشنگه که پاییز این شکلی باشه مگه نه؟ دلم میخواست که یه روزی، بدون اجبار و ترس یه کارایی رو انجام بدم. الان همون موقعیه که اون کارا رو از سر عشق و علاق
.روزمادر.
سال پیش من یه مامانِ تازه نفس بودم که اولین روزهای مادریم طی میشد.. دلخور از این که چرا همسر بعد زایمانم هدیه نداد بهم و دسته گل نیورد موقع دیدن من و دخترک.. یهویی شدن زایمان و فرصت نداشتن برای تهیه هدیه و توصیه دکتر به نیوردن گل (به خاطر عطرش برای نوزاد) رو بهونه میدونستم و نشونه ی توجه نکردن به من.
مقداریش بخاطر تغییرات روحی و روحیه حساس بعد زایمان بود و من واقعا دلخور بودم و گریه میکردم!
تا این که همسر یه انگشتر بسیار زیبا برام خرید و
تو نبودی و به پاهای خدا افتادم
دست بی‌رحم‌ترین ثانیه‌ها افتادم
تو نبودی و تب فاصله‌ها پیرم کرد
عاشق شعر شدم، شعر زمین‌گیرم کرد
مثنوى کردمت و شُکر به جا آوردم
توى هر بیت فقط اسم تورا آوردم
آرزو کردمت و بغض نوشتم حالا
پاى تو آب شده خشت به خشتم، حالا
قد یک خاطره گهگاه کنارم بنشین
نه عزیزم! خبری نیست، از آن دور ببین
گریه‌ی مرد غریب ست، ولی حادثه نیست
غرق رویای خودش بود، غریبانه گریست
| کاظم بهمنی |
بسم الله الرحمن الرحیم ./
آبان هم تموم شد ، امروز اول آذر بود ! من هنوز همونم همونی که اول فروردین اهداف امسالش رو نوشت ! کارهایی که باید انجام بده ... دیگه افتادیم تو سراشیبی و این روزای کوتاه تند تند دارن میگذرن که باز بهار بشه ... یکم نگرانم که مبادا نتونم به کارهایی که باید تو ۹۸ بهشون میرسیدم برسم !
این روزا خیاطی کودک رو بهتر از قبل پیش گرفتم ، چرخ خیاطیمو دارم کم کم عوض میکنم ، البته که به امید خدا زودتر برسه دستم و پولم نره هوا :( مطالعه م رو د
خب خیلیهاتون احتمالاً بدونید
که من از اداره محل کارم تقریباً بیزارم
یعنی خیلی اذیت میشم بابت
وقایع این اداره
ولی خب به قول معروف چاره
چیه، باید ساخت
بعضی وقتها برای اینکه خودمو
آروم کنم می‌شینم و خوبیهای اطرافمو میشمُرم
حالا اندر مزایای این اداره
یکیش اینه که مکانِ فیزیکی اداره مون در بَرّ و بیابونهاست
درسته از امکانات دوریم و
بعضاً به خاطر همین دوری دچار زحمت میشیم
اما حُسنش در اینه که از آرامش و
هوای خوب بیشتری برخورداریم
و اینکه...
اطرا
چند روز پیش وبلاگ رو باز کردم ، و عنوان پست قبلی رو ، که "شُکر" بود ، به اشتباه "شِکَر" خوندم.و این اشتباه چقدر به کامم شیرین اومد.
آخه همون امتحانی که ازش می ترسیدم و نسبت بهش نا امید بودم رو خوشبختانه با موفقیت پشت سر گذاشتم و مرحله ی اولش رو قبول شدم.
برای قبولی قطعی تو این امتحان ، نذر کردم که یه خوراکی خوشمزه پخش کنم و چی خوشمزه تر از نون پنیر سبزی و خرما به همراه یه پیاله حلوای زعفرونی؟! حالا قراره فردا ، تقریبا سه هفته جلوتر از اعلام نتایج نه
دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان
الهی! ای آنکه یاد و نامت را مایهٔ تسکین دل‌ها قرار داده‌ای، حلاوت یادت نصیبی برای دل‌های عاشق است و ماه ضیافتت بهترین فرصت برای دست یازیدن به آن، که با لطف و کرم خود، ارزانی بندگانت کرده‌ای. ما را توفیق شُکر این نعمت عطا فرما که خود فرمودی: «شکر نعمت، نعمتت افزون کُند». شیرینی یاد حضرتت، آدمی را از هر آنچه رنگ غیر پذیرد، دور می‌کند و کام وجودش را از تلخی گناه در امان می‌دارد. اما این انسان عاصی که اسیر در منیت
ماه بِ خاطرِ هلالِ باریکِ با ارزش اش کِ در این روزها چشم ها بِ انتظارش سینه ی شب را می شکافند "ماه" شده است.شُکر این آفرینشِ لطیفِ ظریفِ هنرمندانه ات را؛کاش ما هم بِ نیمه ی مسیر کِ رسیدیم ظرفِ نورانیِ دل هامان همچو کیسه ی پر از نقره ی ماه پُر باشد!می دانم کلماتت امسال قرار است سرِ جایشان بنشینند در حفره های جانم کِ سالِ گذشته همین حوالی شروع کردی بِ گرد گیری شان بِ نورِ حضور و رایحه ی عبور، در حالی کِ دست های منجمدِ خشک شده ام را بِ نوازش هایت گر
​​​​​​
 
پارسال این موقع دفترچه ام را برداشته بودم اولین تجربه ها و موفقیت های سال نودُ هفتم را می نوشتم و برای هر کدامشان ذوق می کردم، یک صفحه را هم جینگول کردم و آرزوهای کوتاه مدتی را کِ باید برای سالِ نودُ هشت برایشان تلاش میکردم و بِ دست میاوردمشان را لیست کردم.از لیست اهداف و آرزوهای نودُ هشت یکدانه اش هم از قلم نیوفتاده است کِ هیچ، بخشی از آرزوهای بلند مدتم هم از زمان بیرون جهیده اند، کِ شُکر؛ از اینجا تا ماه!اکنون زمان قفل شده است حو
[دنیا محل آسایش نیست و نمیشود به طور کامل به آسایش کامل رسید ولی باید به حدّ اعلای آرامش برسیم و این امکان دارد. آسایشِ زیاد عقل انسان را زایل میکند و آرامشِ زیاد موجب رشد انسان میشود. آدم های راحت طلب بخاطر آسایش حاضرند آرامشِ خود را از دست بدهند و آدم های عاقل و عاشق حاضرند برای رسیدن به آرامش،آسایش خود را از دست بدهند.] ______ اگه میشد میرفتم قسمتِ دوپهلو حرف زدنِ مغز بعضیها رو دست کاری میکردم و هرچی سیم تو اون قسمت هست رو قطع میکردم! _______ امروز
[دنیا محل آسایش نیست و نمیشود به طور کامل به آسایش کامل رسید ولی باید به حدّ اعلای آرامش برسیم و این امکان دارد. آسایشِ زیاد عقل انسان را زایل میکند و آرامشِ زیاد موجب رشد انسان میشود. آدم های راحت طلب بخاطر آسایش حاضرند آرامشِ خود را از دست بدهند و آدم های عاقل و عاشق حاضرند برای رسیدن به آرامش،آسایش خود را از دست بدهند.] ______ اگه میشد میرفتم قسمتِ دوپهلو حرف زدنِ مغز بعضیها رو دست کاری میکردم و هرچی سیم تو اون قسمت هست رو قطع میکردم! _______ امروز
توی این لحظه‌های آخر بدجوری افتادم به مرور سالهایی که گذشت، مدام میرم تو فکر لحظه لحظه‌هایی که با بالا‌و‌پایین روزگار پیچ‌وتاب خوردم و پیش اومدم. گاهی شاد بودم و گاهی خسته، گاهی سرخوش و گاهی ناامید که فقط به یه چیز فکر میکردم که سال بعد و روزهای بعد بهتر از این باشه.
اسفند۹۰: همون سالی که دانشگاه قبول شدم، که نگم واسش چقدر جنگیدم و خدا میدونه جلوی همه وایسادم؛ آرزو کردم وارد فضای کار بشم و روسفید باشم از این انتخاب...
اسفند۹۱: سال سختی رو پش
دامنۀ عترت
7201
به قلم دامنه. به نام خدا. پروفسور فضل الله رضا در صفحۀ 10 کتاب «برگی از برگی» شعری دربارۀ امام رضا _علیه السّلام_ دارد، مربوط به سال 1318، زمانی که در مشهد سربازی را می گذرانده. این شعر را در زیر می نویسم:
 
حرم رضوی
 
شکر ایزد که از تفضّل یار
بخت بیدار گشت و دل هُشیار
 
که بر این آستان سری سودم
سر به خاک منوّری سودم
 
تا بر این آستان نهادم سر
سرم از مهر برتر است دگر
 
ای دلِ من به شُکر ایزد کوش
آنچه ساقی به جام ریزد نوش
 
که سراپردۀ خیال ا
مصطفی ملکیان می‌نویسد:
«ارزش نماز، و نیز سایر عبادات، وقتی به خوبی معلوم می‌شود که دریابیم که به هنگام نماز ‌گزاردن، و انجام دادن عبادات دیگر، در واقع، چه می‌کنیم .به نظر می‌رسد که هر آ‌نچه در حال نماز گزاردن،‌ و انجام دادن هر عبادت دیگری، می‌گوییم یا می‌کنیم تحت یکی از پنج عنوان زیر قابل اندراج است:
➊ ستایش (=حَمْد):
با ستایش خدا، نه فقط اوصاف و کمالات خدا را، که جان جهان و باطن هستی است، به یاد می‌آوریم و در ذهن و ضمیر خود رسوخ بیشتر می
توضیح: این شعر را در ایام بحبوحه حملات
تروریستی داعش به اروپا (در سال 1394) سرودم. قالب شعری اش را نمی دانم، اما
امیدوارم قالبِ دل خوانندگانش باشد.

سوره زنبور


برخیز! که این بار دِگر صحنه عجیب است

باز همهمه‌ی دشمن و هنگام فریب است

مظلوم ولی باشد و حقا که غریب است!

در بُهتِ جهانی که رجوعش به صلیب است...


«اسلام شده آلت
دست سگ مزدور

سَلمان! تو به پا خیز و کُنَش دور»


از بطن یهود، کودک نارَس زده بیرون...

سیراب نمود طفل حرامش، به کفی خون...

بالغ شده ا
تا تشنگی غالب نشود نوشیدن آب زیان بخش خواهد بود.
رژیم های غیراصولیِ آب درمانی به سلامت بدن آسیب میرساند .
قبل از خوردن آب حتما نام خدا آورده شود. (امروزه دانشمندان معجزه اثر واژه ها را بر آب و خوراکی ها اثبات نموده اند.)
رسول اکرم (ص) میفرمایند : آب را حتما در سه نفس بخورید زیرا نفس اول ، شُکر ؛ نفس دوم : دوری از شیطان و نفس سوم ، شِفا می باشد . همانطور که مطلع هستید سردی آب روی کبد اثر میگذارد پس اگر آب را یک نفس بخوریم کبد سرد شده آسیب میبیند و حرار
سِرُّالهِجر(در اتفاقِ طبعِ بیماری)حال زارم را مپرس چون خوبم هنوزاز خداوند میپرسم از کویت هنوزدِل بشُد کافر به خویشتن چون تو دیدشُکر گُفت و با جانانت همراهست هنوزاز سراپای تنم رنجور میگویم نروروح که بیرون افتاده از افسارم هنوزعشق را جز درد این بستر نسوزاند به تبگرچه بیمارم ولی دِلدارم هنوزبا خُدا هر شب به غیبت خواستمعفو فرما این گناهی که اُمیدارست هنوزراه هموار نبود و تا آمدیدید داری میروی ،از کاسه ریخت ،دِل آب است هنوزگرچه زود خوابم میب
_او مُنتظرِ خُدا بودو خُدا مُنتظرِ او بود_او میخواست ببیند خدا چه میکندو خُدا میدانست او از پسش بر می آید!_او به خُدا خیره بودو خُدا به او!!_هرچه بیشتر می گذشت احساسِ ترس بیشتر وجودش را فرا میگرفت،بیشتر کنار میکشیدبیشتر بی حس میشد!خُدا همه چیز را فراهم کرده بود..؛او را با عقلی و روحی آفریده بود!او خُدا بود در زمین!،امّا منتظر خدای دگر بود!.._بنده بوداما بنده نبود!لبِ چشمه به آبی گوارا رسید‌..میتوانست بنوشدمیتوانست ..امّا ترسید!از گوارا نبودنش!،و
دانلود آهنگ جدید امیر تتلو |در واقع+متن +پخش آنلاین
♬♪♪♫♪♬
Download Amir Tataloo New Song |Darvaghe+textدانلود آهنگ جدید عاشقانه تتلو در واقع مرده بودم جونم شدی
اهنگ جدید در واقع از امیر تتلو
♬♪♪♫♪♬
برای دانلود آهنگ امیزتتلو بنام در واقع لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
 
متن آهنگ جدید امیرتتلو بانام درواقع 
────┤ ♬♪♪♫♪♬├────
در واقع عاشقانه ای دیگر در راه است…♪♪هر بار که تو هستی!!
در واقع من یه خُل زنجیریم که…♪♪همه جا استرس اینو دارم! تو
رهبر انقلاب اسلامی در بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب» با مرور تجربه‌ی ۴۰ ساله‌ی انقلاب اسلامی اعلام کردند: انقلاب «وارد دوّمین مرحله‌ی خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدّن‌سازی شده ‌است». گام دومی که باید در چارچوب «نظریه‌ی نظام انقلابی» و با «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» به‌سوی تحقق آرمانِ «ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه)» برداشته شود.به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR طی سلسله‌یاددا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها